سه احتیاج اصلی داریم: تندرستی، عشق، وسیله زندگی :
تندرستی .......بورزش است و کم خوری
عشق ...........به بردباری و وفاداری
وسیله زندگی. به کار و قناعت
جاهل هیچگاهی به جهالت خود اعتراف نمی کند مگر وقتی که دو نفر با هم حرف زنند و وی مداخله کند.
یک روز زندگی روشن است و روز دیگر تاریک باید از روزهای روشن آنقدر نور بگیریم تا در روز های تاریک روشن باشیم.
هر چه بیشتر خودمان را بخواهیم دیگران ما را کمتر خواهند خواست.
در صحنه زندگی ما همه بازیگریم، بعضی فقط بازی میکنند بعضی در ضمن بازی به تماشای خود و دیگران هم میپردازند.
غالبآ زینت برای پوشانیدن عیب است اما بیننده را متوجه عیب میسازد.
هیچ حالی رنج آور تر از خودسازی نیست پیریکه خود را جوان میسازد، جاهلی که خود را عالم می نامد و فقیری که خود را ثروتمند نشان میدهد.
مصروفیت و گرفتاری زیاد هر شخص از جهل وبی تدبیری اوست.
یک روز عاقلانه زندگی کردن بهتر از یک عمر نادانی است.